دانشجویان مهندسی مخابرات دانشگاه شهر ری

پاتوقی مجازی برای بچه های برق گرایش مخابرات دانشگاه آزاد اسلامی واحد شهر ری

دانشجویان مهندسی مخابرات دانشگاه شهر ری

پاتوقی مجازی برای بچه های برق گرایش مخابرات دانشگاه آزاد اسلامی واحد شهر ری

دیب

یارو زبونش می گرفته، می ره داروخونه می گه: آقا دیب داری؟

کارمند داروخونه می گه: دیب دیگه چیه؟

یارو جواب می ده: دیب دیگه. این ورش دیب داره، اون ورش دیب داره.
کارمنده می گه: والا ما تا حالا دیب نشنیدیم. چی هست این دیب؟
یارو می گه: بابا دیب، دیب!
طرف می‌بینه نمی فهمه، می ره به رئیس داروخونه می گه.

اون میآد ‌می پرسه: چی می‌خوای عزیزم؟
یارو می گه: دیب!
رئیس می پرسه: دیب دیگه چیه؟
یارو می گه: بابا دیب دیگه. این ورش دیب داره، اون ‌ورش دیب داره.

رئیس داروخونه می گه: تو مطمئنی که اسمش دیبه؟
یارو می گه: آره بابا. خودم دائم مصرف دارم. شما نمی‌دونید دیب چیه؟
رئیس هم هر کاری می‌کنه، نمی تونه سر در بیاره و کلافه می شه...

یکی از کارمندای داروخونه میآد جلو و می گه: یکی از بچه‌های داروخونه مثل همین آقا زبونش می‌گیره. فکر کنم بفهمه این چی می‌خواد. اما الان شیفتش نیست.
رئیس داروخونه که خیلی مشتاق شده بود بفهمه دیب چیه، گفت: اشکال نداره. یکی بره دنبالش، سریع برش داره بیارتش.
می‌رن اون کارمنده رو میارن. وقتی می رسه، از یارو می‌پرسه: چی می خوای؟

یارو می گه: دیب!
کارمنده می گه: دیب؟
یارو: آره.
کارمنه می گه: که این ورش دیب داره، اون ورش دیب داره؟
یارو: آره.
کارمند: داریم! چطور نفهمیدن تو چی می خوای؟!
همه خیلی خوشحال شدن که بالاخره فهمیدن یارو چی می خواد. کارمنده سریع می ره توی انبار و دیب رو میذاره توی یه مشمع مشکی و میاره می ده به یارو و اونم می ره پی کارش.
همه جمع می شن دور اون کارمند و با کنجکاوی می‌پرسن: چی می‌خواست این؟
کارمنده می گه: دیب!
می‌پرسن: دیب؟ دیب دیگه چیه؟
می گه: بابا همون که این ورش دیب داره، اون ورش دیب داره!
رئیس شاکی می شه و می گه: اینجوری فایده نداره. برو یه دونه دیب ور دار بیار ببینیم دیب چیه؟
کارمنده می گه: تموم شد. آخرین دیب رو دادم به این بابا رفت!!!

.

.

.

.

.

.


دلم خنک شد،موندی تو کف


 
نظرات 5 + ارسال نظر
ساسان دوشنبه 17 آبان 1389 ساعت 09:06

این یه جک قدیمیه بابام بچه بودم واسم تعریف کرد منم کلی خندیدم .من فهمیدم چی بود تو نفهمیدی؟

آره ،منم فهمیدم...فقط فکر میکنم فقط یه طرفش دیب داشت ، اون طرفش دیب نداشت...

شهرام دوشنبه 17 آبان 1389 ساعت 09:45

منم فهمیدن . دیب دیگه نمیدونی دیب چیه همون اینورش دیب داره اونورشم دیب داره ... بازم نفهمیدی؟؟؟؟؟؟؟

دانشجو دوشنبه 17 آبان 1389 ساعت 11:45

سلام
امکانش هست ما هم جزو نویسنده های وبلاگ بشیم ؟

سلام دوست عزیز . اگه احتیاج به راهنمایی بیشتری دارید ، بگو تا راهنماییتون کنم.

علیرضا سه‌شنبه 18 آبان 1389 ساعت 13:20

برای عضو شدن در وبلاگ به
spijen@yahoo.com
ایمیل بزنید .

احمد سه‌شنبه 18 آبان 1389 ساعت 13:43

دمت گرم باحال بود

قابلتونو نداشت...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد