یوم الزجر ۲۰ بهمن

سلام این پست و بعد از دو روز تحمل بدترین شرایط یکی در خانه ودیگری در دانشگاه می نویسم روزی که برای من واگر اشتباه نکنم برای همه جز بدترین انتخاب واحد ها بوده روزی که به مدت 12 ساعت یا بیشتر پشت کامپیوتر نشسته ومنتظر اضافه شدن ظرفیت به درس ها بودیم وعامل این دربدری کسی نیست جز .... که همه می دونید منظورم کیه همون .... ای خدا چی بگم برامون شر نشه منظورم از شر اینکه به هیچکس تو این دانشگاه نباید اطمینان کرد مخصوصا حراست که امروز صحنه ای دیدم از این .... بازم باید سانسور کنم ببخشید دست خودم نیست مجبورم برای بقا سانسور کنم .

وروز دوم روزی که به خیال خودمون رفتیم تا کاری بکنیم که این وضع درست بشه ولی چه کنیم که کار بس بیهوده ای بود اولش رفتیم که رفتیم با مدیر گروه صحبت کردیم و گفت برید حذف و اضافه درست می کنم که من بعید میدونم تا اون استاد ظرفیتش پر نشه این ها چیزی اضافه کنند حالا بگذریم از این بحث که جز سردرد چیزی نداره . حالا می رسیم سر داستان حراست و نامه ای که بچه ها برای اعتراض جمع کرده بودند با امضا برای رسوندن بدست ریاست دانشکده موضوع از این قرار بود که این اقای به ظاهر حراست که از وجناتش معلوم بود به چیزهای دیگر بیشتر میخورد تا حراست که من نمی گم نامه را گرفته و با حرص پارش کرد ودلیل پاره کردن نامه از همه جالب تر بود و اون اینکه چرا با من هماهنگ نکردید !!!؟؟؟؟!!!!!! اخه ادم ...... من چی بگم تو کی هستی که ما باهات هماهنگ کنیم کلا نمیدونم تو این دانشگاه هرکاری که دوست دارن سر این دانشجو در میارن این دانشجوی سیب زمینی ام که خدارو شکر ککش نمیگذه نه اعتراضی نه .... نمونش امروز صبح که فقط 10 نفر برای اعتراض امده بودند این تو شرایطی بود که شب قبلش با خیلی ها هماهنگ شده بود ؟؟؟؟ خداییش بشینید فکر کنید ببینید تا چه حد می خان با شما بازی کنند و شما هم هیچی نگید به خدا خیلی بد این قدر بی رگ نباشید........