دانشجویان مهندسی مخابرات دانشگاه شهر ری

پاتوقی مجازی برای بچه های برق گرایش مخابرات دانشگاه آزاد اسلامی واحد شهر ری

دانشجویان مهندسی مخابرات دانشگاه شهر ری

پاتوقی مجازی برای بچه های برق گرایش مخابرات دانشگاه آزاد اسلامی واحد شهر ری

کلبه کوچک

تنها بازمانده  یک کشتی شکسته توسط جریان آب به یک جزیره دور افتاده برده شد او با بیقراری به درگاه خداوند دعا می کرد تا او را نجات بخشد او ساعتها به اقیانوس چشم  می دوخت تا شاید نشانی از کمک بیابد اما هیچ چیز به چشم نمی آمد. 

سرآخر ناامید شد وتصمیم گر فت که کلبه ای کوچک خارج از  کلک بسازد تا از خود و وسایل اندکش را بهتر محافظت نماید . روزی پس از آنکه از  جستجوی غذا بازگشت خانه کوچکش را در آتش یافت دود به آسمان رفته بود بدترین چیز ممکن رخ داده بود او عصبانی و اندوهگین فریاد زد: 

<< خدایا چگونه  توانستی بامن چنین کنی ؟ >>  

صبح روز بعد او با صدای یک کشتی که به جزیره نزدیک می‌‌‌‌‌‌شد از خواب برخاست آن می آمد تا  

اورا نجات دهد. 

مرد از نجات دهندگانش پرسید : چطور متوجه شدید که من اینجا هستم ؟  

آنها در جواب گفتند : << ما علامت دودی را که فرستادی دیدیم . >> 

آسان می توان دلسرد  شد هنگامی که بنظر میرسد کارها به خوبی پیش نمیروند اما نباید امیدمان را از دست دهیم زیرا خدا در کار زندگی ماست حتی در میان درد و رنج . 

نظرات 4 + ارسال نظر
[ بدون نام ] سه‌شنبه 13 مهر 1389 ساعت 22:47

قق

اجلا سه‌شنبه 13 مهر 1389 ساعت 22:50 http://ajela.blogsky.com

خوب
بعدا متوجه میشین که در کنار رشته مخابرات فلسفه هم خواندیدو جالبه که پشیمون می شوید چرا فلسفه نخواندید
شاد باشید

مینا چهارشنبه 14 مهر 1389 ساعت 12:47

like ...

علی چهارشنبه 14 مهر 1389 ساعت 23:10

میخوام گریه کنم . . .
اهههههههههههههههههههه ( صدا گریمه )

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد