دانشجویان مهندسی مخابرات دانشگاه شهر ری

پاتوقی مجازی برای بچه های برق گرایش مخابرات دانشگاه آزاد اسلامی واحد شهر ری

دانشجویان مهندسی مخابرات دانشگاه شهر ری

پاتوقی مجازی برای بچه های برق گرایش مخابرات دانشگاه آزاد اسلامی واحد شهر ری

تست ریاضی خیلی باحال...

امروز میخواهیم با هم کمی ریاضی کار کنیم
 
هدف از کلاس امروز حل برخی معادله های بسیار ساده است که شما در مدرسه آموخته اید.
البته اگر هنوز به خاطر داشته باشید...

ادامه مطلب ...

حسرت همیشگی.....

حرفهای ما هنوز نا تمام....

             تا نگاه میکنی: 

                       وقت رفتن است. 

         باز هم همان حکایت همیشگی... 

                                              

                                          پیش از انکه با خبر شوی 

                                       لحظه عزیمت تو ناگزیر میشود 

 

                                                           ناگهان 

                                                                چقدر زود  

                                                                       دیر میشود....!!! 

 

                                               <<سال نو مبارک>>

انیشتین سر سفره هفت سین دکتر حسابی

در زمان تدریس در دانشگاه پرینستون دکتر حسابی تصمیم می گیرند سفره ی هفت سینی برای انیشتین و جمعی از بزرگترین دانشمندان دنیا از جمله "بور"، "فرمی"، "شوریندگر" و "دیراگ" و دیگر استادان دانشگاه بچینند و ایشان را برای سال نو دعوت کنند. آقای دکتر خودشان کارتهای دعوت را طراحی می کنند و حاشیه ی آن را با گل های نیلوفر که زیر ستون های تخت جمشید هست تزئین می کنند و منشا و مفهوم این گلها را هم توضیح می دهند. چون می دانستند وقتی ریشه مشخص شود برای طرف مقابل دلدادگی ایجاد می کند. دکتر می گفت: " برای همه کارت دعوت فرستادم و چون می دانستم انیشتین بدون ویالونش جایی نمی رود تاکید کردم که سازش را هم با خود بیاورد.

همه سر وقت آمدند اما انیشتین 20دقیقه دیرتر آمد و گفت چون خواهرم را خیلی دوست دارم خواستم او هم جشن سال نو ایرانیان را ببیند. من فورا یک شمع به شمع های روشن اضافه کردم و برای انیشتین توضیح دادم که ما در آغاز سال نو به تعداد اعضای خانواده شمع روشن می کنیم و این شمع را هم برای خواهر شما اضافه کردم. به هر حال بعد از یک سری صحبت های عمومی انیشتین از من خواست که با دمیدن و خاموش کردن شمع ها جشن را شروع کنم. من در پاسخ او گفتم : ایرانی ها در طول تمدن 10هزار ساله شان حرمت نور و روشنایی را نگه داشته اند و از آن پاسداری کرده اند. برای ما ایرانی ها شمع نماد زندگیست و ما معتقدیم که زندگی در دست خداست و تنها او می تواند این شعله را خاموش کند یا روشن نگه دارد."

آقای دکتر می خواست اتصال به این تمدن را حفظ کند و می گفت بعدها انیشتین به من گفت: " وقتی برمی گشتیم به خواهرم گفتم حالا می فهمم معنی یک تمدن 10هزارساله چیست. ما برای کریسمس به جنگل می رویم درخت قطع می کنیم و بعد با گلهای مصنوعی آن را زینت می دهیم اما وقتی از جشن سال نو ایرانی ها برمی گردیم همه درختها سبزند و در کنار خیابان گل و سبزه روییده است."

ادامه مطلب ...

با تو ای درس...

با تو ای درس شبی باز در این خانه نشستم
همه شب خیره شدم ثانیه ای چشم نبستم
شوق یک نمره ی 20 باز پدیدار شد اندر رخ زردم
باز افزود دو صد درد به دردم
 یادم امد که شبی  با تو در این خانه نشستم
اولین بار در ان ترم که یک جزوه به دستم
جزوه را مرتبه ای باز همی کردم و بستم
یادم امد تو به من گفتی از این 20 حذر کن 
لحظه ای چند بر  اینده نظر کن
آه اینده برای تو گران است
تو که امروز نگاهت به یک 20 نگران است
باش فردا که دو پایت پس استاد روان است.
تا فراموش کنی چندی از این نمره حذر کن
ادامه مطلب ...

**** در شب قشنگی هام، فریاد خواهم زد....****

قشنگی زندگیم به اینه که شب وضو میگیرم، به خودم بهترین عطرو میزنم، در سکوت و آرامش شب، پرده ی اتاقم رو کنار میزنم و زیر نور مهتاب، نمازعشامو میخونم. ناگهان سر قنوت، به قشنگی زندگیم فکر میکنم. به خدا میگم:" خدایا، از بچگی در ذهن من فرو کردن که تو خوبی، مهربونی، از همه بیشتر منو دوست داری. ولی الآن میخوام بدونم که واقعا تو کی هستی که انقدر منو دوست داری. انقدر منو دوست داری که یه عالمه بهم نعمت و خوشبختی دادی و بابتشون هیچی ازم نمیخوای. تو کی هستی که نمیدونم چرا انقدر منو دوست داری، بهم احساس عاشقونه داری، هرررررررررررررررر چیزی که بخوامو بهم میدی، طوری هم بهم میدی که لحظه ی دادنشو نفهمم که اون لحظه، صرفا برای رفع مسئولیت ازت تشکر نکنم. تو کی هستی که هر شب تو آسمونم ستاره های خیلی زیادی میذاری تا یه وقت نگم=====>

 توی آسمون دنیا، هر کسی ستاره داره/ چرا وقتی نوبت ماست آسمون جایی نداره.(شوخی کردم ستاره کجا بود هوا ابری داره برف میاد)

خدایا هرکی هستی، تو خدامی. فقط تویی که بهم سلامتی و خوشبختی و خوشحالی میدی و فقط تویی که باید الآن، یعنی سر نمازم رو به کعبه ی عشقت سجده برم و بهت بگم مچکرم. "

علت درس نخوندن دانشجویان کشف شد...!!!

1) در سال 52 جمعه داریم و می دانید که جمعه ها فقط برای استراحت است به این ترتیب
313 روز باقی می ماند.

2) حداقل 50 روز مربوط به تعطیلات تابستانی است که به دلیل گرمای هوا
مطالعه ی دقیق برای یک فرد نرمال مشکل است.بنابراین 263 روز دیگر باقی می ماند.

3) در هر روز 8 ساعت خواب برای بدن لازم است که جمعا'' 122 روز می شود.
بنابراین 141 روز باقی می ماند.

4) اما سلامتی جسم و روح  حداقل روزانه 1 ساعت تفریح را می طلبد که جمعآ 15 روز می شود.
پس 126 در روز باقی می ماند.

5) طبیعتآ 2 ساعت در روز برای خوردن غذا لازم است که در کل 30 روز می شود. پس 96
روز باقی می ماند.

6) 1 ساعت در روز برای گفتگو و تبادل افکار به صورت تلفنی لازم است(البته بیشتر برای خانم ها). چرا که انسان
موجودی اجتماعی است.این خود 15 روز است. پس 81 روز باقی می ماند.

7) روزهای امتحان 35 روز از سال را به خوداختصاص می دهند. پس 46 روز باقی می ماند.

8) تعطیلات نوروز و اعیاد مختلف دست کم 30 روز در سال هستند. پس 16 روز باقی
می ماند.


9) در سال شما حداقل 10 روز را به بازی می گذرانید. پس 6 روز باقی می ماند.

10) در سال حداقل 3 روز به بیماری طی میشود و 3 روز دیگر باقی است(البته خدا نکنه).
11) سینما رفتن و سایر امور شخصی هم 2 روز را در بر می گیرند. پس 1 روز باقی می ماند(بستگی به خودت داره).
12) 1روز باقی مانده همان روز تولد شماست. چگونه می توان در آن روز درس خواند؟!!


نتیجه ی اخلاقی: پس یک دانشجوی نرمال نمی تواند درس بخواند

نظرات دانشجویان رشته های مختلف در مورد سوسک...!!!

دانشجوی برق : وقتی روشنایی و خاموشی در نحوه حرکت او بی تاثیر است من را متوجه نیرویی فراتر از برق می کند !  

دانشجوی حقوق : با اینکه همیشه شاهد اعمال دانشجویان است ولی هیچوقت و در هیچ دادگاهی علیه آنان شهادت نمی دهد !  

دانشجوی جغرافیا : مکان ، آب و هوا و شرایط محیطی در او تاثیری ندارد چون او همه جا هست !  

 

دانشجوی مهندسی عمران: شجاعتش برایم قابل تحسین است چون ماکت هر پل یا ساختمانی را که می سازم بدون توجه به احتمال تخریب آن ، به رویش می رود و افتتاحش می کند !  

 

دانشجوی پزشکی : تنها موجودی است که از تیغ تشریح من هراسی ندارد و به طرفم می آید تا با فدا کردن جانش موجب پیشرفت علم پزشکی شود !  

دانشجوی مدیریت : با آن جثه کوچک ، آنچنان خانواده پر جمعیتش را مدیریت و اداره می کند که انگار مدیر بودن باید در خون هر کس باشد و درس خواندن بی فایده است !  

دانشجوی زبان و ادبیات فارسی : او هیچوقت حرفی نمی زند ولی با سکوتش هزاران حرف را به من می آموزد !  

دانشجوی روانشناسی : درون گرا ، خجالتی ، کم حرف ، یک شخصیت منحصر به فرد !  

دانشجوی علوم سیاسی : به هیچ دسته و گروهی وابسته نیست ، تک و تنها برای هدفش تلاش می کند !  

دانشجوی کامپیوتر : مغز کوچک او با آن همه ذخایر اطلاعاتی بسیار پیشرفته تر از فلش 32 گیگ است !  

دانشجوی فیزیک هسته ای : زندگی در خوابگاه حق مسلم اوست !

ادامه مطلب ...

قابل توجه آنهایی که کتاب می خرند و نمی خوانند....!!!

بعد میان سیاه نمایی میکنن میگن ایرانی ها کتاب نمیخونن
خوب خارجکی ها هم کتاب نمیخونن ، من با دیدن این عکس ها
فهمیدم که وقتی خارجکی ها کتاب نمیخونن و ما هم نمیخونیم
چرا اونها پیشرفت میکنن ما پس رفت داریم
چون اونها از کتابهایی که نمیخونن هنردستی درست میکنن
ما میزاریم کتاب ها خاک بخورن !

ادامه مطلب ...

مناظره استاد و دانشجو

گفتم غمم فزون است ، گفتا ز من چه آید
گفتم که نمره ام ده ، گفتا ز من نیاید
گفتم که نمره دادن بسیار سهل آید
گفتا ز ما اساتید این کار کمتر آید
گفتم کرم نمایید من را کنید شما شاد
گفتا که خوش خیالی کی وقت آن بیاید
گفتم که نمره هفت بدبخت عالمم کرد
گفتا اگر برای آن هم زیادت آید
گفتم خوشا دهی که دست شما دهد آن
گفتا تو کوشش کن کو وقت آن بر آید
گفتم دل رحیمت کی قصد رحم دارد
گفتا نگوی با کس تا وقت آن بر آید
گفتم زمان تحصیل دیدی که چون سرآید
گفتا خموش جانم ازدست من چه آید

قورباغه...!!!

چند قورباغه از جنگلی عبور می کردند که ناگهان دو تا از آنها به داخل گودالی عمیق افتادند. بقیه قورباغه ها در کنار گودال جمع شدند و وقتی دیدند که گودال چقدر عمیق است، به دو قورباغه دیگر گفتند که راه چاره ای برای خروج از چاله نیست و شما به زودی خواهید مُرد. دو قورباغه، این حرفها را نشنیده گرفتند و با تمام توان کوشیدند تا از گودال بیرون بپرند. اما قورباغه های دیگر مدام می گفتند که دست از تلاش بردارند چون نمی توانند از گودال خارج شوند. بالاخره یکی از دو قورباغه تسلیم گفته های دیگر قورباغه ها شد و دست از تلاش برداشت و سر انجام به داخل گودال پرت شد و مُرد. قورباغه دیگر اما با تمام توان برای بیرون آمدن از گودال تلاش می کرد. هر چه بقیه قورباغه ها فریاد می زدند که تلاشِ بیشتر فایده ای ندارد، او مصمم تر می شد؛ تا اینکه بالاخره از گودال خارج شد. وقتی بیرون آمد بقیه قورباغه ها از او پرسیدند: «مگر تو حرفهای ما را نمی شنیدی؟» معلوم شد که قورباغه ناشنواست. در واقع او در تمام مدت فکر می کرده که دیگران او را تشویق می کنند.

پاییز

سلام.... 

من ۳شنبه ام.... 

دارم میرم شاید دیگه همدیگرو نبینیم اما فراموشت نمیکنم ما را هم با تمام بدیهایم ببخش..... 

از طرف پاییز.... 

                                              << یلداتون مبارک>>

دکتر شریعتی :

امام حسین (ع) بیشتر از آب تشنه ی لبیک بود . افسوس که به جای افکارش زخمهای تنش را نشانمان دادند و بزرگترین دردش را بی آبی نامیدند...

یک باطری آبی....!!!

در یک تلاش دیگر از این دست لاری کاستیوک از دانشگاه آلبرتای کانادا در حال کار روی یک نوع باتری است که نیروی خود را از آب می گیرد، یعنی تولید الکتریسیته به طور مستقیم از آب ، اما در مقیاس بسیار کوچک.

در حال حاضر نیز واژه ای با نام هیدروالکتریسیته یا همان برق آبی وجود دارد و بیشتر افراد نیز با آن آشنا هستند.
در هیدروالکتریسیته ، آب از ارتفاعی به پایین می ریزد و توربین ها را چرخانده و به این ترتیب الکتریسیته تولید می کند؛ اما روشی این دانشمند باارزش که ذکر شد، کاملا فرق دارد.

وی آب را تحت فشار قرار می دهد و آنها را از کانال های میکروسکوپی و بسیار بسیار ریز که درون یک لوله شیشه ای قرار دارند، رد می کند و به این ترتیب مستقیما برق را از آب می گیرد.

با عبور آب از سطح کانال ها، یونهای آب به سطوح جامد مالیده می شوند و شارژ الکتریکی شده و به کمک الکترودهایی که در انتهای هر یک از کانال ها قرار می گیرند، انرژی الکتریکی استخراج می شود.گرچه جریان تولید شده در این روش نیز بسیار کم و در حد 4 میکرووات است ؛ اما اگر میلیون ها کانال با خصوصیات ذکر شده به یکدیگر ملحق شوند، می توان خروجی را افزایش داد و به این ترتیب نیروی کافی خلق یک باتری آبی را به دست آورد.

حل مسئله به دو روش امریکایی و روسی...!!!

هنگامی که ناسا برنامه ی فرستادن فضانوردان به فضا را آغاز کرد،با مشکل کوچکی روبرو شد.آنها دریافتند که خودکارهای موجود در فضای بدون جاذبه کار نمی کنند.(جوهر خودکار به سمت پایین جریان نمی یابد وروی سطح کاغذ نمی ریزد)

برای حل این مشکل آنها شرکت مشاورین اندرسون را انتخاب کردند.تحقیقات بیش از یک دهه طول کشید،12میلیون دلار صرف شد و در نهایت آنها خودکاری طراحی کردند که در محیط بدون جاذبه،زیر آب وروی هر سطحی حتی کریستال می نوشت و از دمای زیر صفر تا 300 درجه سانتی گراد کار می کرد....!!!

روس ها راه حل ساده تری داشتند،آنها از مداد استفاده کردند.....!!!

بالاخره نفهمیدیم ناسا مال ایرانی هاست یا آمریکاییها!!!

پروفسور محمد جمشیدی مدیر برنامه های داخلی ایستگاه فضایی ناسا

 

فیروز نادری مدیر برنامه اجرایی سیاره مریخ در ایستگاه فضایی ناسا

 

قاسم اسرار عضو هیئت مدیره ایستگاه فضایی ناسا!!

 

پروفسور صمد حیاتی عضو هیئت مدیره ایستگاه فضایی ناسا!!

 

حمید برنجی عضو پژوهشگران ایستگاه فضایی ناسا

 

کاظم امیدوار عضو پژوهشگران ایستگاه فضایی ناسا

 

محمد جمشیدی مدیر کنترل تکنیک ایستگاه فضایی ناسا

 

رضا غفاریان مهندس لابراتوار نیرو محرکه جت ایستگاه فضایی ناسا

 

پروفسور پرویز معین رئیس موسسه مرکزی تحقیقاتی دانشگاه ناسا در آمریکا

 

عبد الحمید کریمی فعالیت در رابطه با ساخت موشک های فضایی در ناسا

خانم دکتر مقدم کار بر روی رادارها در آزمایشگاه پیش رانش جت در ناسا

 

حدود 70 الی 80 ایرانی در ناسا فعالیت دارند .

طبق اخرین آماری گرفته شده و در روزنامه اسپیس چاپ شده چهل وسه درصد ناسا از پژوهشگران ایرانی می باشد

به این مساله افتخار کنیم یا به خاطر از دست دادن این همه استعداد تاسف بخوریم؟!!!؟