دانشجویان مهندسی مخابرات دانشگاه شهر ری

پاتوقی مجازی برای بچه های برق گرایش مخابرات دانشگاه آزاد اسلامی واحد شهر ری

دانشجویان مهندسی مخابرات دانشگاه شهر ری

پاتوقی مجازی برای بچه های برق گرایش مخابرات دانشگاه آزاد اسلامی واحد شهر ری

اثرات گریه بر امام حسین علیه السلام:

-    گریه بر امام حسین علیه السلام موجب خوشنودی خداوند متعال و رضایت اوست.

-    گریه بر آن حضرت نوعی یاری کردن آن حضرت در روز عاشورا است.

-    موجب آمرزش گناهان است.

-    دل های مرده را زنده می کند. به انسان امید می دهد . حتما همه ما این تجربه را داشته ایم که بعد از گریستن بر امام حسین علیه السلام احساس سبکی و آرامش می کنیم و این از اثرات گریستن بر مصائب امام است.

-    و... می توان موارد بیشتری را ذکر کرد.

به نظر شما چرا اشک ریختن بر امام حسین علیه السلام این قدر ارزش دارد و خداوند به آنان که در عزای امام حسین گریستند  پاداش زیادی را وعده می دهد. 

پاسخ را در ادامه ی مطلب با ذکر یک داستان بسیار جالب و عبرت آموز ذکر خواهیم کرد : 

نظر یادت نره.

ادامه مطلب ...

شان حضرت عباس علیه السلام:

برای یکی از علما این مساله تشکیک می شود که مقام حضرت عباس علیه السلام در نزد خداوند  بیشتر از نواب خاص امام مهدی است یا برعکس؟؟ نواب خاصی که بنا به اعتقاد ما هنوز هم زنده هستند و در موقعی که نامه ای به خدمت امام زمان علیه السلام می نویسیم از آنها هم یاد می کنیم و از آنها می خواهیم که نامه ی ما را به امام زمانمان برسانند .یک روز در حالت مکاشفهای که  برای این عالم رخ می دهد ،امیر المومنین علیه السلام خطاب به او می فرمایند: عباسم اگر بخواهند  همه اهل دنیا بهشتی  می شوند !!

ادامه مطلب ...

زندگی شُرَیحِ قاضی:

شُریح قاضی ،قاضی القضات و سردسته قاضیان بود .و انسانی دارای مقام بالا بوده است .و در حکم های خودعدالت را بسیار رعایت می کرد .عده ای آمدند نزد شریح قاضی و گفتند که: دستور و فتوای قتل امام حسین علیه السلام را بده؟! شُریح که یک عمر دنبال برقراری عدالت بوده از این کار سرباز می زند .برای بار دوم و سوم این پیشنهاد را به او دادند ولی باز از این کار سر باز زد.تا این که با پیشنهاد انجام این کار و دریافت مقدار بسیار زیادی طلا این کار را پذیرفت ؟! فتوای خود را در مقابل دریافت طلای زیاد تغیر داد ؟! آیا می شود مولایمان ،این پدرمهربانمان را به بهای اندک و زود گذر دنیایی فروخت؟!! آیا چیزی در این دنیا وجود دارد  که هم سنگ با امام زمانمان باشد؟!چه رسد به این که بخواهیم او را در مقابل خواسته دلمان کنار بزنیم ؟!!َ

نتیجه ای که از این ماجرا می توان گرفت این است که :امام زمان خود را به بهای اندک نفروشیم .

ماجرای (آهنگر یزدی )

دو نفر در یکی از محله های گوشه و کنار یزد زندگی می کردند .نوجوانی بودند که با هم بزرگ شده بودند .یکی از آنها به حوزه علمیه رفت ودرس دین خواند وواقعاً دنبال علم و معارف الهی بود و یکی از آنها زورگیر و باج گیر شد .این دو بچگی و نوجوانی را کتار هم بودند و یکدیگر را خوب می شناختند .سالهای سال هر دو دور از هم زندگی کردند .گذشت و گذشت تا اینکه مردی که باجگیر شده بود از دنیا رفت .

ادامه مطلب ...

ماجرای فرد ناصبی :

 سلام این داستان بسیار قشنگ و جالب است و نکات عالی درون آن هست خواهشا بخونید و نظر بدید 

زن و مرد ناصبی بودند که بچه دار نمی شدند .نذر می کردند که اگر خداوند به ما یک فرزند پسر داد او را تربیت می کنیم و او را شجاع بار بیاوریم و از او یک جنگجو بسازیم تا در سر راه زائران امام حسین علیه السلام قرار بدهیم تا چند نفری را بکشد . از قضا خداوند یک فرزند پسر به آنها می دهد چرا که خداوند برای آزمایش همه کاری می کند .پسر بزرگ شد و او را یک فردی خشن  و جسور تربیت کردند .به او جریان  نذری که کرده بودند را گفتند .

ادامه مطلب ...

کمی از حسین(علیه السلام).....

 

ایام محرم هم دوباره سررسید ولی نمی دونم چقدر در این روز ها حال و هوای

اون رو درک کرده باشی

 

پیامبراکرم صلى الله علیه و آله و سلم فرمودند:( براى شهادت حسین علیه

السلام، حرارت و گرمایى در دلهاى مؤمنان است که هرگز سرد و خاموش

نمى‏شود. جامع احادیث الشیعه، ج 12، ص556)پس امیدوارم این محرم حزن رو

توی دل پاکت حس کنی

ادامه مطلب ...

انتظار...

انتظارش انتظارم سیر کرد / آن که میخواهد بیاید دیر کرد 

 تا به کی در انتظارش دیده بر در دوختن / آمدن رفتن ندیدن سوختن... 

 

اللهم عجل لولیک الفرج

خدا کند تو بیایی

از عمق نا پیدای مظلومیت ما، صدایی آمدنت را وعده می داد. صدا را، عدل خداوندی صلابت می بخشید و مهر ربانی گرما می داد. و ما هر چه استقامت، از این صدا گرفتیم و هرچه تحمل، از این نوا دریافتیم. در زیر سهمگینترین پنجه های شکنجه تاب می آوردیم که شکنج زلف تو را می دیدیم. در کشاش تازیانه ها و چکاچک شمشیرها، برق نگاه تو تابمان می داد و صدای گام های آمدنت توانمان می بخشید. رایحه ات که مژده حضور تو را بر دوش می کشید مرهمی بر زخم های نو به نومان و جبر جان های شکسته مان. درد ها همه از آن رو تاب آوردنی بود که تو آمدنی بودی. تحمل شدائد از آن رو شدنی بود که ظهورت شدنی بود و به تحقق پیوستنی. انگار تخم صبر بودیم که در خاک انتظار تاب می آوردیم تا در هرم خورشید تو به بال و پر بنشینیم. سنگینی بار انتظار بر پشت ما، سنگینی یک سال و دو سال نیست سنگینی یک قرن و دو قرن نیست. حتی از زمان تودیع یازدهمین خورشید نیست. تاریخ انتظار و شکیبایی ما به آن ظلم که در عاشورا بر ما رفته است برمی گردد، به آن تیرها که از کمان قساوت برخاست و بر گلوی مظلومیت نشست، به آن سم اسب های کفر که ابدان مطهر توحید را مشبک کرد. به آن جنایتی که دست و پای مردانگی را برید. از آن زمان تاکنون ما به آب حیات انتظار زنده ایم، انتظار ظهور منتقم خون حسین. تاریخ استقامت ما از آن زمان هم دورتر می رود، از عاشورا می گذرد و به بعثت پیامبر اکرم می رسد. هم او در مقابل همه ی جهل و ظلم و کفر و شرک و عناد و فسادی که جهان آن زمان را پوشانده بود وعده می فرمود که کسی خواهد آمد. نامش نام من، کنیه اش کنیه ی من، لقبش لقب من، دوازدهمین وصی من خواهد بود و جهان را از توحید و عدل و عشق و داد پر خواهد فرمود. اما تاریخ صبر و انتظار ما به دورترها برمی گردد، به مظلومیت و تنهایی عیسی، به غربت موسی، به استقامت نوح و از همه ی این ها می کند تا به مظلومیت هابیل می رسد. انتظار و بردباری ما را وسعتی است از هابیل تاکنون و تا برخاستن فریاد جبرئیل در زمین و آسمان و آوردن مژده ی ظهور امام زمان. آری و در آن زمان هستی حیات خواهد یافت، عشق پر و بال خواهد گشود و در رگ های خشکیده ی علم، خون تازه خواهد دوید. پشت هیولای ظلم و جهل با خاک، انس جاودان خواهد گرفت. شیطان خلع سلاح خواهد شد، انسان بر مرکب رشد خواهد نشست و عروج را زمزمه خواهد کرد.