دانشجویان مهندسی مخابرات دانشگاه شهر ری

پاتوقی مجازی برای بچه های برق گرایش مخابرات دانشگاه آزاد اسلامی واحد شهر ری

دانشجویان مهندسی مخابرات دانشگاه شهر ری

پاتوقی مجازی برای بچه های برق گرایش مخابرات دانشگاه آزاد اسلامی واحد شهر ری

سال 3000 به روایت تصویر

          

          

 

        

 

         

 

            

 

به گذشته با گذشت نگاه کن

به حال با رقت و دلسوزی

و به آینده ات با امیدواری تمام نگاه کن

قضاوت عوام در مورد پولدارا و پول ندارا ...

اگر لباس تنگ و چروک و بیریخت بپوشندر مورد پولداره : ایول عجب لباسی معلوم نیست از کجا خریده ... اصل مارک داره ... فکر کنم خودش از خارج خریده
در مورد بی پوله : عجب لباس جیغی ... احتمالا" بهش صدقه دادن شایدم دست دوم

اگر مد ... مدل هچل هفتی بزنن
در مورد پولداره : اوه ببین چه تیپی زده ... از سیخای سرش معلومه ژلش ایستوریای اصل ایتالیاست ... فکر کنم تیریپی که زده همین دیروز انریکو زده ... اونجا هر چی شلوارت پاره تر باشه محبوبیت بیشتره
در مورد بی پوله : اه چه شپل ... فکر کنم با صابون دست و صورت سرش میشوره که انقدر سیخ واستاده ... تو خونشونم که سوزن نخ پیدا نمیشه یک کوک به این پاره پوره ایاش بزنه

اگر تند تند غذا بخوره
در مورد پولداره : ببین چقدر گرفتاره که مجبوره انقدر تند غذا بخوره یا هواپیماش داره میپره یا جلسه مهمی داره
در مورد بی پوله : اوووووو انگار از قحطی فرار کرده

اگر آروم و کم غذا بخوره

در مورد پولداره : احتمالا" این غذا تو رژیم غذاییش نیست و باید آهسته بخوره که معدش نفهمه
در مورد بی پوله : اینو ببین فکر کنم تا حالا همچین غذایی ندیده بلد نیست بخوره

ادامه مطلب ...

قابل توجه آنهایی که کتاب می خرند و نمی خوانند....!!!

بعد میان سیاه نمایی میکنن میگن ایرانی ها کتاب نمیخونن
خوب خارجکی ها هم کتاب نمیخونن ، من با دیدن این عکس ها
فهمیدم که وقتی خارجکی ها کتاب نمیخونن و ما هم نمیخونیم
چرا اونها پیشرفت میکنن ما پس رفت داریم
چون اونها از کتابهایی که نمیخونن هنردستی درست میکنن
ما میزاریم کتاب ها خاک بخورن !

ادامه مطلب ...

بدون حرف!

حتما ماجرای راننده ایرانی در کانادا را شنیده‌اید که دنده عقب می‌رفته که به ماشین یک کانادایی می‌زند و پلیس که می‌آید، از راننده ایرانی عذرخواهی می‌کند و می‌گوید " لابد راننده کانادایی مست است که مدعی‌ شده شما دنده عقب می‌رفتید!"

حالا اتفاق جالب‌تری در اتوبان اصفهان رخ داده: همشهری اصفهانی ما توی اتوبان با سرعت ۱۸۰ کیلومتر در ساعت می رفته که پلیس با دوربینش شکارش می کند و ماشینش را متوقف می کند. پلیس می‌آید کنار ماشین و می‌گوید:


"گواهینامه و کارت ماشین!" اصفهانی با لهجه غلیظی می‌گوید:" من گواهینامه ندارم. این ماشینم مالی من نیست. کارتا ایناشم پیشی من نیست.


من صاحَب ماشینا کشتم آ جنازشا انداختم تو صندق عقب. چاقوش هم صندلی عقب گذاشتم! حالاوَم داشتم میرفتم از مرز فرار کونم، شوما منا گرفتین."

مامور پلیس که حسابی گیج شده بوده بیسیم می‌زند به فرمانده‌اش و عین قضیه را تعریف می‌کند و درخواست کمک فوری می‌کند.

فرمانده اش هم میگوید که او کاری نکند تا خودش را برساند! فرمانده در اسرع وقت خودش را به محل می‌رساند و به راننده اصفهانی می‌گوید:

آقا گواهینامه؟ اصفهانی گواهینامه اش را از توی جیبش در می‌آورد و می‌دهد به فرمانده. فرمانده می‌گوید: کارت ماشین؟ اصفهانی کارت ماشین را که به نام خودش بوده از جیبش در می‌آورد و می‌دهد به فرمانده.

فرمانده که روی صندلی عقب چاقویی نیافته، عصبانی دستور می‌دهد راننده در صندوق عقب را باز کند. اصفهانی در را باز میکند و فرمانده می‌بیند که صندوق هم خالی است.

فرمانده که حسابی گیج شده بوده، به راننده اصفهانی می‌گوید:" پس این مأمور ما چی میگه؟!"

اصفهانی می‌گوید: "چی میدونم والا جناب سرهنگ! حتماً الانم می‌خواد بگد من داشتم ۱۸۰ تا سرعت می‌رفتم؟

شان حضرت عباس علیه السلام:

برای یکی از علما این مساله تشکیک می شود که مقام حضرت عباس علیه السلام در نزد خداوند  بیشتر از نواب خاص امام مهدی است یا برعکس؟؟ نواب خاصی که بنا به اعتقاد ما هنوز هم زنده هستند و در موقعی که نامه ای به خدمت امام زمان علیه السلام می نویسیم از آنها هم یاد می کنیم و از آنها می خواهیم که نامه ی ما را به امام زمانمان برسانند .یک روز در حالت مکاشفهای که  برای این عالم رخ می دهد ،امیر المومنین علیه السلام خطاب به او می فرمایند: عباسم اگر بخواهند  همه اهل دنیا بهشتی  می شوند !!

ادامه مطلب ...

مناظره استاد و دانشجو

گفتم غمم فزون است ، گفتا ز من چه آید
گفتم که نمره ام ده ، گفتا ز من نیاید
گفتم که نمره دادن بسیار سهل آید
گفتا ز ما اساتید این کار کمتر آید
گفتم کرم نمایید من را کنید شما شاد
گفتا که خوش خیالی کی وقت آن بیاید
گفتم که نمره هفت بدبخت عالمم کرد
گفتا اگر برای آن هم زیادت آید
گفتم خوشا دهی که دست شما دهد آن
گفتا تو کوشش کن کو وقت آن بر آید
گفتم دل رحیمت کی قصد رحم دارد
گفتا نگوی با کس تا وقت آن بر آید
گفتم زمان تحصیل دیدی که چون سرآید
گفتا خموش جانم ازدست من چه آید

قورباغه...!!!

چند قورباغه از جنگلی عبور می کردند که ناگهان دو تا از آنها به داخل گودالی عمیق افتادند. بقیه قورباغه ها در کنار گودال جمع شدند و وقتی دیدند که گودال چقدر عمیق است، به دو قورباغه دیگر گفتند که راه چاره ای برای خروج از چاله نیست و شما به زودی خواهید مُرد. دو قورباغه، این حرفها را نشنیده گرفتند و با تمام توان کوشیدند تا از گودال بیرون بپرند. اما قورباغه های دیگر مدام می گفتند که دست از تلاش بردارند چون نمی توانند از گودال خارج شوند. بالاخره یکی از دو قورباغه تسلیم گفته های دیگر قورباغه ها شد و دست از تلاش برداشت و سر انجام به داخل گودال پرت شد و مُرد. قورباغه دیگر اما با تمام توان برای بیرون آمدن از گودال تلاش می کرد. هر چه بقیه قورباغه ها فریاد می زدند که تلاشِ بیشتر فایده ای ندارد، او مصمم تر می شد؛ تا اینکه بالاخره از گودال خارج شد. وقتی بیرون آمد بقیه قورباغه ها از او پرسیدند: «مگر تو حرفهای ما را نمی شنیدی؟» معلوم شد که قورباغه ناشنواست. در واقع او در تمام مدت فکر می کرده که دیگران او را تشویق می کنند.

شما برنده اید

در خلال یک نبرد بزرگ، فرمانده قصد حمله به نیروی عظیمی از دشمن را داشت. فرمانده به پیروزی نیروهایش اطمینان داشت ولی سربازان دو دل بودند. فرمانده سربازان را جمع کرد، سکه از جیب خود بیرون آورد، رو به آنها کرد و گفت: سکه را بالا می‏اندازم، اگر رو بیاید پیروز می‏شویم و اگر پشت بیاید شکست می‏خوریم. بعد سکه را به بالا پرتاب کرد. سربازان همه به دقّت به سکه نگاه کردند تا به زمین رسید. سکه به سمت رو افتاده بود. سربازان نیروی فوق‏العاده‏ای گرفتند و با قردت به دشمن حمله کردند و پیروز شدند. پس از پایان نبرد، معاون فرمانده نزد او آمد و گفت قربان، شما واقعاً می‏خواستید سرنوشت جنگ را به یک سکه واگذار کنید؟ فرمانده با خونسردی گفت: بله و سکه را به او نشان داد. هر دو طرف سکه رو بود



 واقعا اگر میدانستید جنس روحیه از چیست ؛ مطمئن باشید بر هر چیزی غالب میشدید ... پس با روحیه درس بخونید که حتما موفق میشید....

دانلود کتاب مدار 1 { تحلیل مدار های الکتریکی }


کتابی تایپ شده و کامل از درس مدار های الکتریکی که بیش از 110 صفحه می باشد . این کتاب به بررسی تمام سرفصل های درس مدار 1 پرداخته است که شامل :
المان های الکتریکی
قوانین کیرشهف
منابع
اتصال سری و موازی عناصر
تحلیل گره
جمع آثار
تحلیل مش
قضایای تونن و نورتن
معادلات دیفرانسیل
معادلات مرتبه N
مدارهای مرتبه اول
مدارهای مرتبه دوم
اعداد مختلط
تقویت کننده های عملیاتی


 لینک دانلود

دانلود جزوه ریاضی مهندسی

جزوه ای تایپ شده و کامل از درس ریاضیات مهندسی که نیاز تمامی مهندسان برق و الکترونیک می باشد . همانطور که می دانید این درس اهمیت زیادی در کنکور ارشد دارد و در دکترا نیز به این درس اهمیت بسیار زیادی می دهند .

 



لینک دانلود

هواشناسی و سرخپوست ها

اعضای قبیله سرخ پوست از رییس جدید می پرسن: «آیا زمستان سختی در پیش است؟»
رییس جوان قبیله که هیچ تجربه ای در این زمینه نداشت، جواب میده «برای احتیاط برید هیزم تهیه کنید» بعد میره به سازمان هواشناسی کشور زنگ میزنه: «آقا امسال زمستون سردی در پیشه؟»

پاسخ: «اینطور به نظر میاد»، پس رییس به مردان قبیله دستور میده که …

بیشتر هیزم جمع کنند و برای اینکه مطمئن بشه یه بار دیگه به سازمان هواشناسی زنگ میزنه: «شما نظر قبلی تون رو تایید می کنید؟»

پاسخ: «صد در صد»، رییس به همه افراد قبیله دستور میده که تمام توانشون رو برای جمع آوری هیزم بیشتر صرف کنند. بعد دوباره به سازمان هواشناسی زنگ میزنه: «آقا شما مطمئنید که امسال زمستان سردی در پیشه؟»

پاسخ: بگذار اینطوری بگم؛ سردترین زمستان در تاریخ معاصر!

رییس: «از کجا می دونید؟»

پاسخ: «چون سرخ پوست ها دیوانه وار دارن هیزم جمع می کنن!

زندگی شُرَیحِ قاضی:

شُریح قاضی ،قاضی القضات و سردسته قاضیان بود .و انسانی دارای مقام بالا بوده است .و در حکم های خودعدالت را بسیار رعایت می کرد .عده ای آمدند نزد شریح قاضی و گفتند که: دستور و فتوای قتل امام حسین علیه السلام را بده؟! شُریح که یک عمر دنبال برقراری عدالت بوده از این کار سرباز می زند .برای بار دوم و سوم این پیشنهاد را به او دادند ولی باز از این کار سر باز زد.تا این که با پیشنهاد انجام این کار و دریافت مقدار بسیار زیادی طلا این کار را پذیرفت ؟! فتوای خود را در مقابل دریافت طلای زیاد تغیر داد ؟! آیا می شود مولایمان ،این پدرمهربانمان را به بهای اندک و زود گذر دنیایی فروخت؟!! آیا چیزی در این دنیا وجود دارد  که هم سنگ با امام زمانمان باشد؟!چه رسد به این که بخواهیم او را در مقابل خواسته دلمان کنار بزنیم ؟!!َ

نتیجه ای که از این ماجرا می توان گرفت این است که :امام زمان خود را به بهای اندک نفروشیم .

وعده دانشگاه آزاد بر افزایش پیدانکردن شهریه ها

 همین جوریشم گرووووووووووووونه ... یعنی چقدر می خواد بشه ... شوووووووووووووووووووووووووکه

به این تیتر دلت و خوش نکن ... اصلا مطلب اینه : وعده دانشگاه آزاد بر افزایش پیدانکردن شهریه ها البته فقط تا 5 6 ماهه آینده

ادامه مطلب ...

صرفا جهت اطلاع

توجه                                       توجه

  

فقط میخواستم بگم که حواستونو جمع کنید....حدود 20 روز به امتحانای ترم مونده و با وجود درس هایی مثل مدار ، الکترو مغناطیس و ریاضی مهندسی فقط خدا باید بهمون رحم کنه !!!!!! ضمن اینکه میدونم اکثرتون تا امروز هیچی هم نخوندید !؟!؟!؟

 

                                                     روابط عمومی سازمان گند زدن به حال خوانندگان وبلاگ 

 

ماجرای (آهنگر یزدی )

دو نفر در یکی از محله های گوشه و کنار یزد زندگی می کردند .نوجوانی بودند که با هم بزرگ شده بودند .یکی از آنها به حوزه علمیه رفت ودرس دین خواند وواقعاً دنبال علم و معارف الهی بود و یکی از آنها زورگیر و باج گیر شد .این دو بچگی و نوجوانی را کتار هم بودند و یکدیگر را خوب می شناختند .سالهای سال هر دو دور از هم زندگی کردند .گذشت و گذشت تا اینکه مردی که باجگیر شده بود از دنیا رفت .

ادامه مطلب ...