دانشجویان مهندسی مخابرات دانشگاه شهر ری

پاتوقی مجازی برای بچه های برق گرایش مخابرات دانشگاه آزاد اسلامی واحد شهر ری

دانشجویان مهندسی مخابرات دانشگاه شهر ری

پاتوقی مجازی برای بچه های برق گرایش مخابرات دانشگاه آزاد اسلامی واحد شهر ری

حامد حدادی در مختار نامه

سریال مختار بازیگران بسیاری دارد. اما از همه جذاب تر بازی حامد حدادی بسکتبالیست ستاره تیم ملی است که با گریم سنگین نقش یکی از سپاهیان ابن زبیر را دارددراین تصویر.بازیکن تیم ملی بسکتبال ایران با گریم سنگینی در نقش یکی از دشمنان مختار در این سریال ظاهر خواهد شد.



لینک تصویر

۲۵ نکته جهت مقاله نویسی در اینترنت

نوشتن مقاله در وب، شما را در معرض دیدگان افراد بسیار زیادی قرار خواهد داد. به این ترتیب با صرف کمترین هزینه ها معروفیت خود را تضمین می کنید. برای این کار تنها نیاز به صرف اندکی زمان و تلاش دارید. نوشتن مقاله در موضوعات دلخواه کار بسیار آسانی است و مراحل معینی دارد. عده ای برای مجالات و سایت های خود به دنبال محتوای باارزش هستند و صدها نویسنده در انتظارند تا نوشته های خود را روی وب قرار دهند. در هر مقاله بخشی برای معرفی نویسنده وجود دارد که برای شما به عنوان یک تبلیغات مجانی عمل می کند. در این ترفند قصد داریم تا 25 نکته بسیار مفید جهت مقاله نویسی در دنیای اینترنت را برایتان بازگو کنیم. با استفاده از این نکات میتوانید نحوه نگارش بهترین مقالات و همچنین شیوه نوشتن ترفندها برای ترفندستان را بیاموزید.

ادامه مطلب ...

رتبه دانشگاههای ایران در جهان

چند وقت پیش برام یه ایمیل اومده بود در خصوص Ranking دانشگاههای ایران در دنیا، خیلی برام جالب بود رفتم به سایتش سر زدم و رتبه دانشگاههای مختلف دنیا رو دیدم و این موضوع باعث شد بیشتر از قبل تعجب کنم و دهانم باز بمونه... 

ادامه مطلب ...

سفر به ایتالیا

روزی روزگاری یک زن قصد میکنه یک سفر دو هفته ای به ایتالیا داشته باشه... شوهرش اون رو به فرودگاه می رسونه و واسش آرزوی می کنه که سفر خوبی داشته باشه... زن جواب میده ممنون عزیزم ، حالا سوغاتی چی دوست داری واست بیارم؟
مرد می خنده و میگه : "یه دختر ایتالیایی"

ادامه مطلب ...

شغل بازیکنان قبل از اینکه فوتبالیست های معروفی شوند !!!!!!


بیژن نوباوه، نماینده مردم تهران در مجلس می گوید سید مهدی رحمتی از سپاهان یک میلیارد تومان پول گرفته است. گلر زردها به خشم می آید و می گوید: «من خیلی زحمت کشیدم که به اینجا رسیدم. زمانی که با ماشین در خط راه آهن-خانی آباد مسافرکشی می کردم این آقایان کجا بودند؟ هنوز به محله قدیمی امان می روم، همان جایی که مسافرکشی می کردم. کار کردن را عار نمی دانم.»
سرگذشت اغلب فوتبالیست های معروف چنین است. آنها که معمولا فوتبال را از زمین های خاکی جنوب شهر شروع کرده اند و بعدها، چنین روزهایی را رد کرده اند تا تبدیل به آدم های متمولی شوند. حرف های سید مهدی رحمتی بهانه ای شد تا تلنگری به گذشته برخی از فوتبالیست ها زده شود. کسانی که هنوز بازی می کند و یا از فوتبال خداحافظی کرده اند. در گذشته فوتبالیست ها اینقدر معروف نبودند تا چنین پول های هنگفتی را به جیب بزنند. برخی از آنها حتی در دوران اوج فوتبال خود که پیراهن تیم ملی را هم به تن می کردند، مجبور بودند بعد از تمرین به دل خیابان های شهر بزنند و مسافرکشی کنند، مانند کاظم سید علی خانی، غلامرضا فتح آبادی، پرویز مظلومی و عبدلعلی چنگیز. فتح آبادی در دوران اوج خود که در تیم ملی هم خوش می درخشید، مسافر کشی می کرد.

ادامه مطلب ...

پنجشنبه سیاه انسانیت در میدان کاج

وقتی این مطلب برام ایمیل شد تا زمانی که کلیپ دانلود بشه باورم نمیشد که حقیقت داشته باشه ... شرم باد مردم ایران .یعنی ما همچین جایی زندگی میکنیم؟

ادامه مطلب ...

عشق

عشق یعنی با چشم بسته کسی را دیدن و از بین همه دلتنگ یک نفر شدن......

چشمهائی که باز شد ولیکن .....

چندین سال پیش ؛ دختری نابینا زندگی میکرد که به خاطر نابینا بودن از خویش متنفر بود ؛ او از همه نفرت داشت الی نامزدش .

 

روزی ؛ دختر به پسر گفت :

 

« اگر روزی بتواند دنیا را ببیند ؛ آن روز ؛ روز ازدواجشان خواهد بود .»

 تا اینکه سر انجام شانسی به او روی آورد و شخصی حاضر شد تا یک جفت چشم به دختر اهدا کند ؛ انگاه بود که توانست همه چیز از جمله نامزدش را ببیند .

 

پسر شادمانه از دختر پرسید :

 

« آیا زمان ازدواج ما فرا رسیده ؟ »

دختر وقتی دید پسر نابینا است ؛ شوکه شد ؛ بنابر این در پاسخ گفت :

  

« متاسفم ؛ نمی توانم با تو ازدواج کنم ؛ آخر تو نابینائی .»

 

پسر در حالی که به پهنای صورتش اشک می ریخت ؛ سرش را به پائین انداخت و از کنار تخت دور شد و بعد رو به سوی دختر کرد و گفت :

 

« بسیار خوب ؛ فقط از تو خواهش میکنم ؛ مراقب چشمان من باشی .»

لطیفه آمریکایی...!!!

چندی پیش جوکی به زبان انگلیسی در دنیای نت زاده  شد! که نکات ارزشمندی را در خصوص سیاست های رسانه های امریکا در برداشت ترجمه ی فارسی جوک به شکل زیر است



ادامه مطلب ...

از بادیگاردی جنیفر لوپز تا حضور در جمع یاران مختار!!!

بازیگر نقش غول برره که نقشی به یادماندنی در اخراجیهای 2 داشت، در مصاحبه با خبرنگار جهان از سالهای فعالیتش در هالیوود، بالیوود و سینمای ایران گفت.

"احمد ایراندوست" که پس از سالها فعالیت در خارج از کشور، زندگی در ایران را انتخاب کرده در مورد نحوه انتخابش بعنوان غول برره گفت: در زمان تولید سریال شبهای برره از طریق آقای حسن شکوهی و محسن چگینی به آقای مدیری معرفی شدم و ایشان هم این نقش را با توجه به جثه ام به من دادند، این اتفاق ورود من به سینمای ایران بود.

وی در گفت وگو با خبرنگار جهان افزود: بعد از آن در سریالهای دیگری حضور داشتم از جمله در چشم باد، دیدار، سریال مسافران و مختار نامه، همچنین در فیلم تلویزیونی جاسم به جبهه می رود نقش افسر عراقی را داشتم. 

ایراندوست در تشریح نقش خود در سریال مختارنامه خاطرنشان کرد: در این سریال من نقش هارون نعل بند را دارم که جزو یاران مختار است و ماموریت کشتن عمر سعد را دارد، اما در جنگ با نیروهای عمر به شهادت می رسد.

وی که حدود 10 سال در امارات زندگی کرده و بعنوان بادیگارد شیوخ عرب فعالیت داشته در بخش دیگری از این مصاحبه گفت: در سریال سالهای مشروطه بود که با آقای شریفی نیا آشنا شدم و ایشان برای بازی در اخراجیها مرا به آقای ده نمکی معرفی کرد. من در اخراجیهای 1 نقش فرمانده نظامیان را داشتم که بدلیل طولانی شدن فیلم نقش من و خانم مریلا زارعی حذف شد، با این حال آقای ده نمکی قول داد که در اخرجیهای 2 این موضوع را جبران کند و در این فیلم ایشان نقش فرمانده اردوگاه اسرا را به من دادند.

این بازیگر عظیم الجثه ایرانی اظهار داشت: در زمان سکونت در امارات برای یک شرکت بادیگارد سرویس کار می کردم که از این طریق به هالیوود رفتم، حدود 13 سال نیز در آمریکا ساکن بوده و بعنوان بادیگارد شخصیتهای معروف فعالیت داشتم.وی افزود افزود: در هالیوود بادیگارد شخصیتهایی مثل "جنیفر لوپز" و "نیکلاس کیج" بودم، بعدها بادیگارد "ماریا کری" و "ویتنی هیستون" خوانندگان آمریکایی شدم.

به گفته وی قراردادهای حفاظت از شخصیتهای معروف برای دوره های 5 ساله بسته می شده ولی محافظان بصورت ساعتی دستمزد می گرفته اند. 

ایراندوست با بیان اینکه سابقه فعالیت در سینمای بالیوود را نیز دارد افزود: در فیلم "آن" (
ANN) با شرکت جکی شوروف و آکشی کومار و نیز فیلم "دلدار" با شرکت آمیتا باچان و آشواریا رای حضور داشتم.
 
وی در تشریح علت بازگشتش به ایران خاطرنشان کرد: پس از ازدواج با همسرم که خواهر دو شهید است، به این نتیجه رسیدیم که زندگی در شرایط آنجا با روحیات و عقایدمان سازگار نیست، این بود که تصمیم گرفتیم به ایران بازگردیم. 

ایراندوست تفاوت سینمای ایران و آمریکا را در امکانات پیشرفته و تفاوت در میزان سرمایه گذاریها و حرفه ای گری در این دو سینما دانسته و تاکید کرد: من با توجه به ویژگی فیزیکی ام بیشتر به نقشهای اکشن و پلیسی علاقه دارم و امیدوارم که بتوانم بازی در چنین نقشهایی را نیز تجربه کنم.

مدیران چند دسته اند !!!؟؟؟

بخونید ....

بعدا تو مهمونی تعریف کنید ....

بعدا اظهار فضل کنید....

اصولا دونستن خوبه....

ادامه مطلب ...

یه روز یه ترکه، یه رشتیه و یک لره...


یه روز یه ترک

اسمش ستار خان بود، شاید هم باقر خان.. ؛

خیلی شجاع بود، خیلی نترس.. ؛

یکه و تنها از پس ارتش حکومت مرکزی براومد

جونش رو گذاشت کف دستش و سرباز راه مشروطیت و آزادی شد،

 

فداکاری کرد، برای ایران، برای من و تو

برای اینکه ما یه روزی تو این مملکت آزاد زندگی کنیم.
ادامه مطلب ...

<<love>>

                            عشق، تصمیم قشنگی ست
                                  بیـا عـاشق شـو

                            نه اگر قلب تو سنگی ست
                                  بیـا عـاشق شـو

                       آسمان زیر پروبال نگاهت آبی ست
                            شوق پرواز تو رنگی ست

                                بیـا عـاشق شـو

                  ناگهان حادثه ی عشق، خطر کن، بشتاب
                        خوب من، این چه درنگی ست

                                بیـا عـاشق شـو

                   با دل موش، محال است که عاشق گردی
                          عشق، تصمیم پلنگی ست

                               بیـا عـاشق شـو

                     تیز هوشان جهان، بر سر کار عشقند
                      عشق، رندی است، زرنگی ست

                              بیـا عـاشق شـو

                    کاش در محضر دل بودی و میدیدی تو
                      بر سر عشق، چه جنگی ست!

                             بیـا عـاشق شـو

                   مصلحت نیست که از پرده برون افتد راز
                          صورت آینه زنگی ست،

                            بیـا عـاشق شـو

                  می رسی با قدم عشق به منزل، آری...
                        عشق، رهوار خدنگی ست،

                            بیـا عـاشق شـو

                 باز گفتی تو که فردا!!! به خدا فردا نیست
                       زندگی، فرصت تنگی ست،

                            بیـا عـاشق شـو

                   کار خیر است، تأمل به خدا جایز نیست!
                        عشق، تصمیم قشنگی ست

                             بیـا عـاشق شـو

شما یادتون نمیاد؟

من که خیلی حال کردم ... البته این مطلب برای دهه 60 بود و من اون چیزایی که یادم نمیومد و پاک کردم ...

ادامه مطلب ...